4 تله که باعث شکست برنامه منتورینگ میشود

منتورینگ این روزها توانسته جای پای محکمی در محیطهای کسبوکار، دولتی و غیره پیدا کند. هرچه یک سازمان بزرگتر میشود، از آن طرف حجم دانش و تجربه بیشتر خواهد شد. مشکل از همینجا شروع میشود؛ یعنی افزایش حجم اطلاعات و روابط سازمانی که اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند فاجعهای در سازمان به وجود بیاورند. فاجعهای که حتی آن را به شکست کامل خواهد رساند. بهترین راه استفاده از یک منتور است؛ اما گاهی همین منتورینگ هم خود به شکست میرسد. تلههایی وجود دارند که اگر به آنها دقت نشود، حتی یک برنامه منتورینگ قوی را هم از پا خواهد انداخت.
در ادامه قصد داریم 4 تا از چالش های منتور را برای شما بنویسیم. مواردی که به ظاهر ساده هستند؛ اما همین ساده بودن باعث توجه کم به آنها و در نتیجه شکست خواهد شد.
چالش های منتور
تطبیق اشتباه
تطبیق مهمترین عامل یک برنامه منتورینگ است. در حقیقت پایهای بوده که تمامی برنامه بر اساس آن تدوین میشوند. از همان ابتدا منتور یا مربی باید بتواند رابطه بسیار خوب و قوی با اعضا برقرار کند. یک اشتباه کوچک در برقراری ارتباط به راحتی میتواند حس دوستی بین ترس و حتی نفرت تبدیل کند. بهترین راه حل این است که منتور هیچگاه بر اساس تصورات ذهنی خود پیش نرود. این اشتباهی است که برخی متأسفانه انجام میدهند و دود آن در آخر به شرکت میرسد. برای اینکه مسئولیتها به درستی تقسیم نمیشود و شرکت از مسیر اصلی خود خارج خواهد شد.
پیشنهاد میکنیم مقاله “ویژگی منتور خوب چیست؟” را مطالعه کنید.
اشتباه در آموزش
یک منتور برای اینکه بتواند افراد را به مسیر اصلی تعریف شده خود پیش ببرد، مسلماً نیازمند آموزش آنها خواهد بود. به هر حال سرعت تولید علم به حدی زیاد است و از طرفی تکنولوژیهای زیادی به وجود میآید که افراد باید با آنها آشنا شوند. حالا اگر منتوری برنامه اشتباهی را انتخاب کند، نه تنها باعث هدر رفت هزینه زمانی و مالی میشود، بلکه میتواند اثر منفی روی افراد و حتی تغییر رویههایی در جهت مخالف شود.
پیگیری نکردن
منتور فقط کارش دادن برنامه نیست. او باید برنامه داده شده را پیگیری کند. اینکه آیا برنامه توسط افراد به درستی اجرا میشود؟ آیا خللی در هنگام کار به وجود میآید؟ آیا انتظارات از قبل برنامه ریزی شده به دست میآید؟ آیا همه چیز مرتب است؟ باید گفت که پیگیری خیلی مهمتر از دادن برنامه است. برنامههایی که منتور میدهد، در حقیقت شبیه به نشان دادن راهی روشن برای رسیدن به اهداف است؛ اما باید گفت که اگر افراد به ویژه کارمندان یک شرکت را به حال خود راه کنید، کم کم به دلایلی از جمله تنبلی و غیره آنها را ناقص انجام میدهند. این مسئله تا جایی پیش میرود که برنامه تا مرز فراموشی پیش خواهد رفت. برای همین باید اجرای برنامهها پیگیری شود. حالا این پیگیری میتواند از طرف خود منتور یا فشاری باشد که مدیر مجموعه روی کارمندان میگذارد.
نداشتن ساختار
هیچ چیزی بدون ساختار پیش نخواهد رفت؛ آن هم برنامه منتورینگ که هدف آن چیزی جز افزایش و پیشرفت شرکت نخواهد بود. نداشتن ساختار در برنامه یعنی اینکه هیچ چیزی در آن به درستی تعریف نشده باشد. در حقیقت میتوان گفت که منتور هیچ برنامهای ندارد و صرفاً همینطوری کارها را انجام میدهد و بر اساس نتایج تصمیماتی میگیرد. تصمیماتی که صرفاً هدف کاستن تنش در آن لحظه است. منتور باید برای هر کاری، از شروع تا پایان، برای خود برنامهای داشته باشد. حتی نکته مهمتر اینکه باید آن برنامه از روی کاغذ به حالت اجرایی دربیاید.
متأسفانه این 4 مشکل که آنها را تله منتورینگ هم مینامند، گریبان خیلی از افراد میگیرد. منتورنماها یا افراد بیتجربه بیشتر از همه دچار این تلهها میشوند؛ تلههایی که شکستشان را حتمی خواهد کرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.