چگونه به اهداف خود برسیم؟

همه ما در زندگی خود اهدافی را داریم؛ اما بین داشتن آن تا رسیدن اهداف به آن فاصله است. حالا برخی کمی پا را فراتر از فکر به هدف گذاشته و انگیزهای پیدا میکنند؛ اما آن عمل است که شما را به هدفتان میرساند. با نشستن و فکر و خیال، به هیچ جا نخواهید رسید. قصد نداریم که از برچسب تنبل استفاده کنیم. برای اینکه خیلیها نمیدانند که چگونه در این مسیر قدم بردارند. در حقیقت چگونه به هدف خود برسند. حالا این هدف ممکن است که برای هر کسی متفاوت باشد؛ برای مثال، ممکن است که عدهای قصد سرمایه گذاری در بورس را داشته باشند. این هدفشان است؛ اما نمیدانند چه کار کنند یا اینکه بازدهی شرکت خود را افزایش دهند. در چنین مواقعی بهتر است که در گام اول از یک منتور یا کوچ استفاده کنید.
البته این دو توصیههای کلی بودند. در ادامه قصد داریم تا چند مورد و نکته را
برای رسیدن به هدف معرفی کنیم.
روشهای بهتر رسیدن به اهداف
-
اهداف خود را کوچکتر کنید
هیچ کسی با برداشتن لقمه بزرگ در همان اول به هیچ جا نرسیده است. اگر هدف بزرگی دارید، آن را کوچکتر کنید. برای مثال، شما قصد دارید تا بزرگترین فروشگاه عرضه مواد خوراکی را در کشور راهاندازی کنید. این هدف خیلی بزرگی است. شاید هدفتان این است که به زبانهای مختلف بتوانید صحبت کنید. اینها اهداف ممکن است که برای شما خیلی بزرگ است. پس بهتر است که قدمهای خود را کوچک کنید. برای فروشگاه اول از همه میتوانید یک مغازه کوچک راهاندازی کنید. بعد کمکم آن را گسترش دهید. برای زبان هم همینطور، اول از همه به یک زبان مسلط شوید و بعد به سراغ زبان بعدی بروید. وقتی اهداف کوچکتر شوند، رسیدن به آنها سادهتر خواهد بود. هیچگونه دلسردی هم در کار نخواهد بود.
-
به دنبال اهداف معنیدار باشید
اهداف خود را معنیدار و قابل دسترس کنید؛ یعنی خودتان بدانید که دقیقاً به دنبال چه چیزی هستید. برای خودتان هدفتان را روی کاغذ بنویسید. ببینید که چقدر این هدف برایتان معنا دارد. اصلاً گنگ نیست؟ بعد قابل دسترس با توجه به شرایط خودتان تعیین کنید. ما به هدف بزرگ کاری نداریم. شاید هدف شما سفر به کره ماه باشد. این هدف بزرگ و قابل دسترس باشد؛ اما شما باید اول هدفتان را کوچک کرده و اولین هدف یادگیری اصول فضاپیمایی است. آیا این امکان برای شما وجود دارد؟
-
آیا اهدافتان به هم مرتبط هستند؟
به دنبال چندین هدف نباشید. اگر هم مجبور به تعریف چندین هدف هستید، هدفها مرتبط باهم باشند. هدفها نباید باهم در تضاد باشند. این مسئله بیشتر باعث سردرگمی ذهنی شما میشود؛ برای مثال، اگر به دنبال راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی هستید، آنگاه داشتن هدف راهاندازی یک تاکسی اینترنتی با این مسئله کاملاً در تضاد است. هر هدفی این روزها دارای مشکلات و مسائل مربوط به خود است که باید 24 ساعته به آن پرداخت.
-
برای رسیدن به هدف خود برنامه و زمان بگذارید
فقط داشتن هدف مهم نیست. مشخص کردن دقیق هدف اولین کاری است که باید انجام دهید؛ اما هنوز تا رسیدن به اهداف و نقطه نهایی فاصله زیادی وجود دارد. داشتن برنامه خیلی مهم است. یک برنامه مرحلهای تدوین کنید. بعد حتماً مشخص کنید که در هر مرحله چه کاری باید انجام شود. البته که فقط فعالیتها مهم نیست، بلکه یک بازه زمانی تا رسیدن به آن هم مشخص کنید. برای مثال، اگر قصد آموزش کارمندان در حوزه خاص و جدیدی را دارید و باید حتماً در کلاس بیرونی شرکت کنند، میتوانید اولین مرحله یادگیری نصفی از کارمندان در بازه 6 ماه و بعد یادگیری نصف دیگر کارمندان در بازه 6 ماه بعدی است.
-
یک مشاور داشته باشید
دانستن اینکه چگونه به هدف برسیم تا اجرای مراحل باهم فرق دارند. بعد اینکه فقط یک گام اشتباه کافی است تا شما زحمات شما به کلی هدر برود و حتی دلسردتان بکند. بهترین راه این است که از یک منتور یا کوچ برای رسیدن به هدف خود کمک بگیرید. او بر اساس شرایط شما بهترین مسیر را انتخاب میکند و به شما میگوید که برای رسیدن چه فعالیتهایی را انجام دهید.
مطالب مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.