چرا مدیران باید منتورینگ هم یاد بگیرند؟

مدیریت با منتورینگ فرق دارد؛ اما نه در همه چیز. به هر حال بین این دو اشتراکاتی میتوان مشاهده کرد که باعث میشود تا در هنگام شروع همکاری بیشتر از همه با هم درگیر باشند و جلسه بگذارند. رشد، مهمترین دغدغه هر دو است. برای همین اشتراک وظیفه وجود دارد؛ اما گاهی این سؤال به وجود میآید که آیا مدیران کسب و کار هم خود میتواند منتور باشد؟ به هر حال بعضی مدیرها در طول کار خود میبینند که وظایف منتور را هم انجام میدهند. ما میگوییم که باید یاد بگیرند و خودشان هم منتور باشند. البته تا حدی که بتوانند نیازهای اولیه را برطرف کنند. به هر حال منتورینگ یک فعالیت تخصصی بوده که دیگر مشغلههای یک مدیر اجازه اختصاص وقت کلی را به آن نمیدهد. حالا در ادامه قصد داریم تا به این سؤال پاسخ دهیم که چرا یک مدیر باید منتورینگ هم یاد بگیرد؟
دلایل یادگیری منتورینگ توسط مدیران کسب و کار
یک مدیر سه وظیفه کلی را بر عهده دارد:
- نگهداری
- ایجاد بهرهوری
- توسعه
بیش از یک سوم کارمندان به دنبال فرصتهای بهتری برای رشد هستند. یک کارمند تا زمانی در شرکتی فعال است که بتواند به خواستههایش برسد. حالا این خواسته میتواند مالی یا روحی باشد. به محض اینکه حس کند دیگر نقطهای دیگر برای پیشرفت وجود ندارد. در اینجاست که وظیفه نگهداری خود را نشان میدهد. البته نگهداری برای خودش شاخههای زیادی دارد که حفظ کارمند یکی از آنها است. او باید به فکر پیشرفت و نگهداری کارمندانش باشد. یک مدیر باید در نظر داشته باشد که جذب یک کارمند جدید به مراتب خیلی هزینه برتر از آموزش کارمندان قبلی است.
هرچه مدیر به فکر توسعه فکری، مالی و روحی کارمندانش باشد و به آن عمل کند، بهرهوری کارمندانش بیشتر خواهد شد. کارمندان به هر حال تلاش رئیس شرکت را میبینند؛ حتی اگر نتیجه خود را در همان اول نشان ندهد؛ اما همان تلاش خود انگیزهای برای کارمندان خواهد بود تا بهتر بتوانند کار کنند. این میتواند به تنهایی باعث افزایش بهرهوری شود.
یک مدیر برای توسعه شرکت باید سعی کند تا چالشهای جدیدی را در شرکت به وجود بیاورد. چالشهایی که در آن هدف یادگیری هم وجود داشته باشد. اگر قانون 70-20-10 را خوانده باشید، حتماً میدانید که 70 درصد میزان یادگیری کارمندان از طریق تجربه کردن به دست بیاورد. چالش کمهزینهترین راه یادگیری است برای کارمندان موضوع تعریف کنید و از آنها بخواهید که مسائل را حل کنند. وقتی یادگیری اتفاق بیفتد، یعنی کارمندان بیشتر میدانند و بیشتر میتوانند برای پیشرفت شرکتشان مفید واقع شوند و تلاش کنند. چیزی که افزایش درآمد شرکت را به همراه خواهد داشت.
اینها سه دلیل کلی بودند که وقتی مدیر با منتورینگ آشنایی کامل داشته باشد، میتواند برای پیشرفت شرکتش استفاده کند. جالب نیست؟ نکته جالبتر اینکه اگر مدیر همانند یک منتور بفهمد و همراه با او پیش برود، تأثیرش به مراتب خیلی بیشتر از فعالیتهای یک منتور خواهد بود. برای اینکه کارمندان اول از همه از مدیر واحد خودشان انتظار دارند که توصیههای یک منتور را انجام دهد و به آنها به پایبند باشد. باور کنید که منتورینگ خیلی سادهتر از مدیریت است. چالشهای مدیریت یک شرکت به یک منتور اصلاً ارتباطی ندارد؛ یعنی تا زمانی که مدیر از او کمک نخواهد وارد نمیشود. در برنامه منتورینگ خطی تعریف شده و سعی میشود تا طبق همان خط و اصول گام برداشته شود.
بهترین راه برای اینکه بتوانند همانند یک منتور در شرکت رفتار کند، افزایش مطالعه است. وقتی قرار باشد که چیزی در راستای شرکت تغییر کند و حرفهای شود، اول از همه بالادستیها باید قدم پیش بگذارند.
پیشنهاد میکنیم این مقالات را مطالعه کنید:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.