انسان در طی مدت زندگانیاش، سیر تحولهای گوناگونی را تجربه میکند. علایق و خواسته ها تغییر میکند و تحول فردی شکل میگیرد. گاهی اوقات این تحول به اراده و اختیار ما نیست. یعنی از روی آگاهی انجام نمیشود. بگذارید مسئله را اندکی واضح تر بیان کنم. شما در کودکی از لوبیا فراری هستید و مادرتان برای تقویت و رشد شما، مدام در حال خوراندن لوبیا به شماست. اما آیا این اصرار و اجبار باعث علاقه مندی شما به لوبیا خواهد شد؟
قطعا خیر. سالیان سال میگذرد و شما طی یک اتفاقی متوجه میشوید که دیگر به خوردن لوبیا واکنش نشان نمیدهید و برعکس، از خوردنش لذت نیز میبرید. شما هیچ اقدامی برای این تحول مزاجی نکردهاید. اما تحولی بزرگ در شما صورت گرفته است. این تحول، نوعی از تحول غیر ارادی است که با گذشت زمان ممکن است در هر شخصی، جنبههای گوناگون خود را نمایان کند. اما تحولی که ما در این مقاله قصد توضیحش را داریم، یک تحول کاملا ارادی است. تحولی که برای به ثمر رسیدنش تلاش و صرف وقت لازم است و قطعا به آسانی علاقه مند شدن یکباره به لوبیا نخواهد بود!
تعیین هدف
برایان تریسی، نویسندهی مشهور کتاب قانون جذب میگوید: هرکس اگاهانه هدف گذاری کند، اهدافش را بنویسد و مرتبا در باره آنها بیندیشد، خیلی زود متوجه پیشرفتی سریع و شگرفت در سطح موفقیتها و دستاوردهای خود میشود؛ حتی اگر در زندگی گذشته خود به موفقیتهای بسیار کمی دست پیدا کرده باشد.
هدفگذاری به شما مسیر میدهد و شما را در راه صحیح تحول فردی قرار میدهد. انگیزه برای رسیدن به مقصد و تجربهی یک دستاورد جدید را به شما تزریق میکند و حس خوشایند مفید بودن را به شما القا میکند. چرا حس مفید بودن؟ تصور کنید به چشم اطرافیانتان یک آدم موفق هستید. البته موفق فقط از نظر اطرافیانتان؛ نه خودتان. زیرا دارای یک شغل، یک حساب بانکی به نسبت پر و یک سقف برای زندگی هستید! اما شما هر روز مسیر خانه تا محل کار را بدون هیچ هدف و انگیزهای طی میکنید. به سر کار میروید زیرا زندگی خرج دارد.
هیچ علاقهای به کار خود ندارید و خود را یک انسان پوچ میپندارید. حال تصور کنید که هدفتان از رفتن به سرکار، کسب اطلاعات بیشتر و یادگیری بهتر است تا بتوانید به زودی شرکت خود را تاسیس کنید. دیگر صبحها مسیر خانه تا محل کار را بارها از نظر میگذرانید تا ببینید کدام خیابان میتواند برای شرکت جدید و احتمالی شما مناسب باشد. بیشتر کار میکنید و از همکاران خود بیشتر سوال میپرسید. شما هدفی بزرگ دارید! قرار است یک انسان موفق و مفید شوید و به زودی از احترام اجتماعی بالاتری برخوردار خواهید شد و تحول فردی شکل میگیرد.
داشتن تعادل
تعادل کلا چیز خوبی است! سعی کنید در هرکاری که انجام میدهید، جانب تعادل را رعایت کنید. اما در بحث تحول فردی تعادل داشتن قدمی لازم و واجب است. حال تعادل داشتن چه ربطی به معادلهی ما دارد؟ فرض کنید همان شرکت در دست تاسیسی که در پاراگراف قبلی دربارهاش صحبت کردیم، یک شرکت تولید محتوا باشد. پس شما یک کارشناس تولید محتوا هستید. حال شب که به خانه میآیید مادرتان میگوید: راستی دختر خاله مریم یک آرایشگاه تاسیس کرده است و دارد پول پارو میکند!
وسوسهی درآمد بالا شما را قلقلک میدهد و ناگهان هدفتان از تاسیس یک شرکت تولید محتوا، به تاسیس یک آرایشگاه تغییر پیدا می کند. شاید صبح که بیدار شدید از تفکر شب قبل خود خندهتان بگیرد و دوباره به فکر تاسیس شرکت تولید محتوا بیفتید؛ اما همان یک لیزخوردن کافی بود تا تعادل شما را به هم بزند؛ زیرا شما بازهم قرار است این لیز خوردن ها را تجربه کنید و این اتفاق باعث دیر رسیدن به هدف اصلیتان میشود. هدفهایی که زمین تا اسمان با یکدیگر تفاوت دارند شما را به جایی نمیرسانند.
شروع کردن
فکر میکنید در انجام دادن چه کاری مهارت بالایی دارید؟ آشپزی کردن؟ نوشتن متن؟ حفظ کردن شعر و یا حتی چرخاندن توپ روی انگشت اشاره! بلاخره انجام هر کاری احتیاج به مهارت خاص خودش را دارد. اما موضوع صحبت ما در این مقاله، تحول فردی است. قطعا چرخاندن توپ روی انگشت اشاره یا پرت کردن املت از ماهیتابه و برگشتن دادن مجددش، به جز فراهم کردن چند ساعت سرگرمی، فایدهی دیگری برای شما نخواهد داشت. فعالیتهای زیادی را در طی روز انجام دهید تا به داشتن مهارت خود در انجام هر یک از آنها پی ببرید. فعالیت بیشتر یعنی کشف مهارت بیشتر و کشف مهارت بیشتر یعنی شما از حالت پیاده در مسیر، اینک سوار یک ماشین آخرین سیستم با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت، به سمت هدف خود، تغییر کاربری دادهاید. هدف شما تحول فردی است و تحول فردی در گروه رسیدن به هدف اصلی میباشد!
سخن آخر
تحول فردی کار ساده ای نیست. اما به تک تک شما توصیه میکنم این راه غیر ساده را به هزاران کار ساده ترجیح بدهید. تحول فردی، یک تحول همه جانبه است. یک تحول اجتماعی، فیزیکی، مادی و معنوی. انسانی که تحول فردی را تجربه کرده باشد، جهان را با دیدی دیگر مینگرد. مدیریت زندگیاش را به دست میگیرد و به سوی هدفهای خود با سرعت بیشتری حرکت میکند.